محل تبلیغات شما



✍️ به دنبال وقوع جنگ در یوگسلاوی سابق و درگیری بین صربها و مسلمانان و اهمیت پوشش خبری آن، تصمیم گرفتم شخصا به همراه سه عضو تحریریه کیهان آقایان محمود اسعدی و مجتبی فقیهی و آقای علی رضا عابدی به عنوان عکاس عازم مناطق درگیری در بوسنی و هرزگوین شویم. از تهران عازم وین و از آنجا به بوداپست مرکز مجارستان رفتیم و با هماهنگی با سفارت ایران عازم زاگرب پایتخت کرواسی شدیم. 
در زاگرب  به مرکز اسلامی و مسجدی رفتیم که مرکز تجمع جمعی از مسلمانان جنگ زده و متواری از بوسنی بود. از همان جا مصاحبه و گفتگو با جنگ زدگان و  ارسال خبر و گزارش را برای رومه در ایران آغاز کردیم. 


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.

با سلام خدمت اعضای محترم گروه و مدیران گروه و جناب آقای وکیلی

برای پاسخ به دومین جلسه نقد آقای وکیلی بر مطالب کانال نقد فلسفه و عرفان مربوط به بنده، در خدمت دوستان هستم.

آقای وکیلی در ادامه نقدشان گفته اند:

ـ فیلسوفان صدرایی معتقدند دستگاه فلسفی (صدرایی) پشتوانه اثباتی حجیت قران و روایات است یعنی اگر کسی بخواد قران را بپذیرد، وقتی می تواند قران را به عنوان حجت بپذیرد و به آن ایمان بیاورد که وجود خداوند متعال و علمش و امکان ارتباطش با مخلوقات اثبات شده باشد و خلاصه تمام مقدمات توحید و نبوت طی شده باشه تا برسیم به حجیت قران کریم. تا اینجا متکلمان هم با فلاسفه همراه بوده اند

اما در فلسفه صدرایی یک حرف دیگر هم مطرح شده و آن این که فلسفه علاوه بر نقشی که در اثبات حجیت قران دارد، در فهم صحیح متون دینی و قران هم نقش دارد ولی متکلمان متوجه این مساله نشدند و نتوانستند متون دینی را بفهمند و به دام تاویل افتادند ولی خودشان مدعی اند که دارند اخذ به ظواهر می کنند.


بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و ادب خدمت همه اعضای گروه الاهیات اسلامی و شنوندگان این بحث و جناب آقای وکیلی

و با تشکر از مدیران این گروه که بخشی از بار مطالبه بر زمین مانده رهبری معظم انقلاب را در برگزاری کرسی های آزاد اندیشی بر دوش می کشند،

سعی می کنم به اختصار به اهم مسائلی که آقای وکیلی در نقد مطالب کانال من مطرح کرده جواب بدم.  

آقای وکیلی گفته اند که:

ـ دستگاه فلسفی ملاصدرا با فلسفه مشاء و ابن سینا از زمین تا آسمان متفاوت است و مبدء مشترکی در بین اینها وجود نداره مگر در برخی از جزییات


✍️ وحدت وجود نظریه غیر برهانی و متخذ از الهیات یونانی و در تعارض با بدیهیات عقلی و وحیانی است با این وجود فلاسفه و عرفای قائل به وحدت وجود تلاش کرده اند این نظریه را مستند به آیاتی از قران کنند که در زیر به نقد آن می پردازیم: 


✍️ بر اساس برهان عقلی حدوث ثابت کردیم که وجود خداوند از وجود جهان متمایز است و ذات خالق به تمامیت با مخلوق متباین است و کمترین سنخیت و مجانستی  بین خدا و دیگر موجودات نیست و ذات قدوسی اش منزه از هر گونه تشبیه با مخلوقاتش است. 


✍️ آیا خداوند ذات و حقیقتی متباین با عالم و هستی دارد و متعالی و منزه از اشیاء و موجودات است یا آن که عین اشیاء و هستی است و به صورت زمين و آسمان و انسان و پیامبر و جن و شیطان و فرشته و حیوان و سنگ و چوب و . تجلى و ظهور یافته است؟ به تعبیر دیگر آیا هستی و موجودات، مخلوق و آفریده خداوند و وجودی مستقل و منحاز از ذات حق دارند یا آن که دوگانگی ای بین خدا و عالم نیست و اشیاء مظهرها، جلوه ها و مرتبه ها و تعین ها و رشحاتی از ذات خداوندند مانند امواج دریا که حصه و مرتبه ای از دریا هستند و نه متباین با آن؟  


✍️ ما تا اینجا خداشناسی کلامی شیعه را که مبتنی بر عقل و وحی بود، مطرح کردیم. ویژگی های خداشناسی کلامی چنین بود: 


✍️ از جمله روایاتی که بسیار مورد استناد حکمت متعالیه برای اثبات وحدت وجود قرار گرفته و ادعا شده که جز با ف و ع نمی توان معنای این روایت را فهمید، روایت زیر از امیر المومنین علیه السلام است: 

ٌ "دَاخِلٌ فِي الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ دَاخِلٍ فِي شَيْءٍ وَ خَارِجٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ لَا كَشَيْءٍ خَارِجٍ مِنْ شَيْءٍ" (كافي ج1 ص 86) 
ترجمه: خداوند داخل در اشیاء است اما نه مانند چیزی که داخل در چیزی است و خارج از اشیاء است اما نه مانند چیزی که خارج از چیزی است. 



✍️ خدای غیرمحدود در تبیین برهانی و نیز در بیان عقلی اهل بیت علیهم السلام یعنی خدای غیر مقداری و عاری از هر گونه صفات ماده و جسم، که خالق عالَم است و هیچ گونه شباهتی با مخلوقاتش ندارد. نه مرکّب است و نه زمانی و نه مکانی، نه تو پراست و نه توخالی، چرا که اساسا جزء و تو ندارد که خالی یا پر باشد. نه داخل در چیزی و  مکانی است و نه خارج از آن، چرا که دخول و خروج از ویژگی های جسم و موجود مادی و مقداری است. نه متناهی است و نه نامتناهی، چرا که تناهی و عدم تناهی از صفات موجودات کمّی و مقداری است. 

 

✍️ از جمله روایاتی که بعضا از سوی موافقان فلسفه در تایید این مسلک به آن استناد می شود، روایت زیر است: 


✍️ یکی از جدی ترین اشکالات فلسفه و عرفان مصطلح نحوه مواجهه آن با آیات قران و روایات اهل بیت علیهم السلام است. فیلسوفان و عرفا گر چه مبانی خویش را خارج از منابع اسلامی و کتاب و سنت اخذ کرده اند و اساسا نیازی به مراجعه منظم و روشمند و جامع به قران و احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام نمی بینند اما با این حال در استناد به برخی آیات و روایات متشابه که می تواند فارغ از محکمات، مورد تفسیر به رای قرار بگیرد و در مسیر اثبات آموزه ای فلسفی و عرفانی مورد بهره برداری واقع شود، درنگ نمی کنند. 


✍️ به دنبال وقوع جنگ در بالکان و بوسنی و هرزگوین و حضور آقایان طالب زاده و صدری و برجی در منطقه برای ساخت مستندی در باره این جنگ با هدایت شهید سید مرتضی آوینی و سرمایه حوزه هنری، سریالی مستند با عنوان خنجر و شقایق، رهاورد این سفر بود که پس از تدوین و متن گذاری با قلم و صدای آوینی برای پخش به صدا و سیما با مدیریت محمد هاشمی تحویل داده شد اما پس از مدتی تاخیر و استنکاف از پخش آن، بریده هایی از تصاویر این سریال با برداشتن صدای آوینی و بدون اشاره به گروه سازنده آن (طالب زاده و صدری و برجی) به عنوان گزارش های خبری و تصویری خبرنگاران اعزامی صدا و سیما از تلویزیون پخش می شود. 


✍️ از جمله روایاتی که مکررا مورد استناد فلسفه صدرایی به تاسی از عرفان ابن عربی برای اثبات توحید تشبیهی و وحدت وجودی قرار گرفته، روایت نبوی ان الله خلق آدم علی صورته» است. فلسفه صدرایی روایت را چنین معنا می کند که خداوند آدم و انسان را بر صورت خویش آفریده و انسان مظهر اسماء و صفات الهی و  شبیه خداوند است. 


✍️ چگونگی رابطه خداوند با هستی و جهان،  محوری ترین نقطه اختلاف بین کلام و فلسفه است. 
بر اساس کلام عقلی و وحیانی شیعه خداوند عالم را بدون خمیر مایه ازلی (لا من شئ) خلق کرد و تدبیر و ربوبیت آن را بر عهده گرفت. بین خدا و مخلوقات او هیچ سنخیت وجودی ای نیست و خداوند منزه و متعالی از هر گونه شباهت و مماثلت با آفریده های خود است، چه آن که هر گونه شباهت به معنای مادی بودن و نقصان در خداوند است و بر خلاف اصل توحید و ذات واحد و احد و صمد خداوند است.


✍️ فلسفه و عرفان گاه در برابر انتقادات جدی ای که به نظریه وحدت وجود وارد می شود و نیز گاهی به دلیل آن که خود اهل ف و ع به تقابل نظریه خدا انگاری کل هستی و موجودات با بداهت عقلی و مسلمات دینی که همه حکایت از دو گانگی خالق و مخلوق و خداوند و جهان دارند، التفات پیدا می کنند، سخن از تفسیرها و قرائت های گوناگون از وحدت وجود می گویند که به زعم آنان برخی از آنها درست و برخی نادرست است تا از این مخمصه نجات پیدا کنند اما واقعیت آن است که اگر قائل به دو وجود متباین در حقیقت و ذات که یکی خالق و دیگری مخلوق است و هیچ تشابه و تجانس وجودی بین این دو وجود ندارد، نشویم، با هیچ تفسیر و تقریری از وحدت وجود نمی توانیم این عقیده خلاف عقل و وحی را تصحیح و عقلانی کنیم. 


✍️ انتصاب آقای سید محمد اصغری به نمایندگی رهبری در موسسه کیهان پس از استعفای آقای سید محمد خاتمی، در حالی صورت گرفته بود که قبل از آن (سال 69) من به دستور و حکم رهبری به عنوان مدیر مسئول رومه منصوب و قرار بر این شده بود که در کار رومه دخالتی توسط مقام بالاتر موسسه صورت نگیرد.


 جناب حجت الاسلام خسروپناه با صدور بیانیه ای اقدام زشت آقای تبریزیان سلسله جنبان جریان طب اسلامی را به حق محکوم کرده اما در این میان به جریان ناقد فلسفه و عرفان مصطلح نیز حمله کرده و به نظریه حقیر در باب عصر حیرت» نیز اشاره کرده است که لازم می دانم نکاتی در این باره عرض کنم. 

در زیر ابتدا متن بیانیه آقای خسروپناه و در ادامه متن بادداشت من را ببینید:   


به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم مهندس بازرگان ـ که به طور اتفاقی مصادف بود با ورودم به توییتر ـ این متن را توییت کردم:

"اکنون که مهندس بازرگان را در بافت و سیاق "عصر حیرت" بازخوانی و تحلیل می کنم، احساس می کنم در تمام این سالها در نقد نظری و معرفتی او جانب انصاف را  رعایت نکرده ایم. / غفر الله لنا و له. به مناسبت سالروز درگذشتش

  این توییت موجب دلخوری برخی دوستان حزب اللهی و انقلابی ام شد و البته برخی نیز استقبال کردند.

در توییت من دو نکته محوری وجود داشت: یکی اشاره به عصر حیرت» و دیگری بعد نظری و معرفتی و دینی مرحوم بازرگان و نه گرایش ها و عملکرد ی او.

 


ملاحظاتی پیرامون اظهارات اخیر آیت الله جوادی آملی 

حضرت آیت الله جوادی آملی ـ مد ظله العالی ـ  اخیرا در دیدار اعضای شورای تگذاری همایش ملی جایگاه حکمت اسلامی در  انقلاب اسلامی» اظهار داشته اند:

ـ حکمت از یونان نیامده است، یونان در واقع معبر فلسفه و حکمت است و نه مبداء و مصدر آن! بیان ذلک این است که ابراهیم خلیل کاری انقلاب گونه کرد؛ ابتدا عده ای را به وسیله برهان، به راه راست هدایت کرد که تعداد این عده بسیار کم بود، در مرحله بعد دست به تبر برد و بت ها را شکست که در اثر آن عده بیشتری به حضرت گرویدند، اما وقتی جریان بَرْداً وَ سَلاماً» پیش آمد با وجود اینکه رسانه به قدرت امروز نبود اما در اثر سنگینی و عظمت خبر، این خبر سراسر خاورمیانه را فراگرفت و یونان این پیام را دریافت کرد و افرادی چون سقراط را پروراند.

ـ وجود امام هشتم علیه السلام در دوران حضور خود در ایران که دوران ورود و نشر افکار و مکاتب مختلف شرق و غرب به ایران بود، هرگز جلو ورود یا ترجمه آثار فلسفی یونان و غیریونان را نگرفتند بلکه با آنها مواجه می شدند و به سوالات و شبهات آنها پاسخ می دادند، ما نیز باید به حضرت تاسی کنیم.

ـ  باید مشخص شود وقتی حکیم، بخواهد انقلابی را پایه ریزی کند چگونه می اندیشد، نمونه ای از این طرز اندیشیدن را می توان در کتاب سه رساله» ملاصدرا دید که می گوید حسین بن علی علیه السلام در کربلا کشته نشد بلکه حضرت در سقیفه کشته شد!

در نتیجه اساس همه انقلاب ها به حکمت بر می گردد لذا انقلاب اسلامی در حکمت اسلامی که همان دین است ریشه دارد. (https://b2n.ir/847699)

در مورد این اظهارات ملاحظات زیر وجود دارد:


۱. شما در سال ۹۸ و بویژه ماه‌های پایانی آن، چهره‌ای خبرساز بودید و مخصوصا برخی توییت‌های شما، نوعی بازنگری در آرا و مواضع پیشین تلقی شد. بعنوان سوال نخست، آیا خود شما قبول دارید در دیدگاه‌ها و مواضع خود بازنگری کرده‌اید؟ مهدی نصیری پایان دهه ۹۰ چه تفاوتی با نصیری دهه ۷۰ کیهان و صبح دارد؟ چه به لحاظ ی و چه فکری؟ بسم الله الرحمن الرحیم. بله تغییر کرده ام اما این تغییر تدریجی و محصول یک سیر لااقل بیست ساله است و نه دفعی و مربوط به یک سال اخیر.
️ در شماره پیش گفتم که تغییر نگاهم نسبت به مدرنیته و تجدد و موضع اسلام در برابر آن، موجب ایجاد اولین زاویه جدی ام با اسلام شناسی معاصر انقلابی و مشهور شد و حاصل آن نگارش کتاب اسلام و تجدد» بود. گفتنی است که باری در دیداری سرپایی با مقام رهبری در دوران صبح، به طرح دیدگاه خود در باره مدرنیته پرداختم که ایشان اظهار داشت تنها با نیمی از دیدگاه شما موافقم. اما زاویه دوم نیز در حال وقوع بود: فاصله گیری از نگاه بزرگان مشهور معاصر در مورد فلسفه و عرفان مصطلح و
امیر دبیری‌مهر: از استودیو دیدار در خدمت شما هستیم با گفت‌وگویی که با جناب آقای مهدی نصیری، پژوهشگر و نویسنده در حوزه‌ فرهنگ و دین، تقدیم شما خواهیم کرد. مقدمه طولانی خدمت شما نخواهم گفت. فقط به این نکته اشاره خواهم کرد که در جامعه و فضایی که مشکلات از جوانب مختلف مردم را به خود مشغول کرده است، یکی از رهیافت‌های مؤثر برای برون رفت از این وضعیت گفت‌وگو است. گفت‌وگو فضایی برای تضارب آراء و اندیشه‌ها را به صورت آزاد و مستقل فراهم می‌کند و می‌تواند ما را از
۱.مناسبت این گپ و گفت، تولد رسانه‌ای نو در سپهر مطبوعات کشور است. رومه خوزی‌ها، پس طبیعی است که خطاب ما در میان ابعاد مختلفی که شخصیت مهدی نصیری دارد، از فلسفه‌دان، پژوهشگر دینی و فعال ی، معطوف شود به بخش رومه‌نگاری‌اش! اما نمی‌توان با نصیری بود و از تغییراتی که در موضع او می‌بینیم و قابل کتمان نیست، نپرسید! چقدر موافقید که مهدی نصیری تغییر کرده است؟ تا جایی که این تغییر را برخی استحاله می‌دانند.
1- امروزه در عصر مدرن زیست می‌کنیم که اقتضائات زندگی در این عصر با 1400 سال قبل که قوانین اسلام تشریع شده تفاوت‌هایی دارد. به نظر شما چالش‌های مهم و اصلی دینداری در عصر جدید، با توجه به اقتضائات این عصر چه چیزی است؟ بسم الله الرحمن الرحیم. اولین نکته ای که باید در این بحث به آن توجه کنیم این است که وجه غالب اقتضائات زندگی و دنیای جدید انحطاطی و خارج از توازن و تعادل است. یعنی بنده تمدن جدید را که منتج به این اقتضائات شد، بدعت در مقابل تمدن سنتی و ماقبل
بسیاری از دوستان از این که از نامگذاری خیابانی به نام مرحوم مهندس مهدی بازرگان دفاع کرده ام شگفت زده و شاکی شده اند. از این رو لازم می دانم نکاتی را در توضیح عرض کنم: 1. یکی از مشکلاتی که بسیاری از ما در قضاوت نسبت به آدمها و یا برخی موضوعات دیگر دچارش هستیم، نگاه صفر و صدی است. بعنی باید از نگاه ما افراد نمره بیست و عالی داشته باشند تا مقبول واقع شوند و الا نمره شان صفر و مبغوض ما واقع خواهند شد.
اخیرا بار دیگر بحث نسبت عدالت» با ولایت» در میان برخی محافل در گرفته و عده ای سخن از اصالت و تقدم ولایت فقیه بر عدالت گفته اند. آنان که از چنین اصالتی حرف می زنند که نتیجه آن تقدم ولایت بر عدل و به تبع آن عقل است، بیگانه و بی اطلاع از مبانی کلامی مذهب هستند و توجه ندارند که یکی از بنیادی ترین مرزبندی های تشیع با اشاعره و حنابله از اهل سنت، این است که شیعه به پیروی از آموزه های قران و اهل بیت علیهم السلام عقل را و نیز عدل را ـ که یکی از اوّلی ترین و
✍️ تحقیق پیرامون نسبت اسلام با تجدد و مدرنیته را از نقد و بررسی نظریه سیر تدریجی و خطی پیشرفت تاریخ از توحش و جهالت و غارنشینی و عصر حجر به سوی علم و تمدن و اعصار مفرغ و آهن و ماشین» آغاز کردم و با مطالعه منابع تاریخی اسلامی و غربی و قران و روایات روشن شد که این نظریه ساخته و پرداخته نظریه پردازان مدرنیته است که اولا خواسته اند نقش خداوند و انبیاء را از عرصه تمدن سازی و شکل دهی به ساختارهای مادی و معیشتی بشر حذف کنند و تبیینی کاملا سکولار از تاریخ ارائه
✍️ با مراجعت به قم در سال 1377 ـ در حالی که انتشار صبح همچنان ادامه داشت و من هفته ای دو یا سه روز به تهران می رفتم ـ ضمن شرکت در دروس خارج فقه و اصول آیات مؤمن و سبحانی، مطالعات و تحقیق پیرامون موضوع نسبت اسلام و مدرنیته را به طور منظم و پی گیر آغاز کردم. وجود کتابخانه های تخصصی از جمله قران و حدیث و تاریخ در قم که به ابتکار بیت آیت الله سیستانی تاسیس شده بود ـ در شرایطی که هنوز نرم افزارهای کامپیوتری مربوط به علوم اسلامی رایج نشده بود ـ بسیار مغتنم بود.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها